دائرةالمعارف
شهر تبريز |
ع.ا. غفورينيا
خلاصهای از كتاب « رد رساله آذری كسروی»
كسروی به دليل نگارش دو كتاب تاريخ مشروطه و تاريخ 18 ساله آذربايجان
خدمات ارزندهای در زنده نگهداشتن نام و ياد مشاهيرو قهرمانان مشروطيت
آذربايجان نموده اما برخلاف دو اثر فوق بسياری از كتب و رسالات كسروی جای
بحث دارند كه يكی از آنهاهمين رساله آذری است.
كسروی در مقولة آذری با اهداف خاصی قلم زده ولی دربارة زبان اقوام
ديگر ايران چيزی ننوشته و همفكران او نيز از او تبعيتكردهاند چه هدف كسروی
و پيروانش فقط كوبيدن و نفی زبان و هويت تركان بود و قبل از كسروی هم
دربارة آذری مطلبی نوشته نشده،زيرا در گسترة امپراطوری تركان زبانی بنام
آذری كاربرد نداشته و اگر احياناً در جزيرههای زبانی كشورمان به صورت منزوی
جائيداشته جائی در تاريخ و ادبيات ايران و آذربايجان نام و نشانی ندارد.
غرض كسروی از جعل لهجهای بنام آذری تحريف تاريخ وفرهنگ تركان بوده تا
بقول خود «همه اقوام، ايرانی و فارس شوند»! تا «وحدت ملي» خواستة رضاخان
حاصل آيد! و خود اعترافميكند: «اين بود خواستة من، و در اين راه بود كه
كوشيدهام»! در حاليكه با تحريم يا تحقير يك زبان «وحدت ملي» فراهم نميآيد!
امادر كشورهايی از قبيل كانادا، هندوستان، چين، و سوئيس... كه دارای اقوام و
فرهنگهای گوناگون بمانند ايران هستند با ارائه قوانينمترقی و اعلام آزادی
زبان و مذهب موجبات امنيت و آرامش اقوام را فراهم ميآورند.
كسروی نه فقط مخالف زبان تركی بود. بلكه ديگر زبانهای ايرانی رايج
را كه ريشة فارسی دارند نيز مردود ميشمارد «و بجايمعرفی متون كافی و شرح
ويژگيهای زبانی (فونهتيك، مورفولژي) گرامر و...) و مقايسة آن با آريائی و
غيرآريائی سعی ميكند وجودلهجه آذری را ثابت كند ولی اصول و روش ترمينولوژی را
به كار نميبرد. از نظر زبانشناسی وقتی ميتوان يك لهجه را زبان ناميد كهدارای
ادبيات و گرامر و كاربرد وسيع باشد...» اما نمونههای ارائه شده وسيله كسروی
با همديگر هم خوانی ندارند و دو لهجه واحدمانند طالشی يا خلخال با هم متفاوتاند.
از طرف ديگر معنی آنها را نميداند و حتی فارس زبانها هم معانی متون احتمالی
آذری را كهارائه ميدهند نميدانند تا چه رسد كه پشتوانه زبان تركی قرار
گيرد.
پشتوانه زبان تركی زبانهای التصاقی دولتها و تمدنهای سومر، ماننا، ماد،
حوری اورارتو و... است كه سابقهای هفته هزار سالهدارد.
اما لازمه بررسی يك زبان يا لهجه از نظر علمی و آكادميك دارای شرايطی
است كه حداقل بايد پاسخ سئوالات زير صريحانه روشنشود:
1- گرامر ولكسيكولوژی زبان و صرف و نحو آن!
2- تاريخ رونق و ادامة حيات آن و كاربرد و قلمرو نفوذ تأثير آن در
زبانهای ديگر
3- فولكلور زبان و مسائل زبانشناسی آن!
4- زبان مورد ادعا با كدام الفاظ و كلمات قبل از خود آميخته و زبان
پيش از آن كدام است؟
5- آثار قديمی زبان گم شده و ادامه آثار مهم آن (اعم از كتاب،
داستان، افسانه، شعر، متون و... به صورت كافی و روشن و نام و نشانآن
نوشتهها و نام آثار پايدار و موضوع و ارزش ادبی آنها)
6- منشأ زبان گم شده!
7- تعداد متكلمين باين زبان در قياس با كل جمعيت آذربايجان و ايران!
8- تمدن و سيستم قبيلهای كسانی كه به اين زبان صحبت كردهاند!
9- نقش زبان آذری در ادبيات زبانهای ديگر
معنی صريح مراتب بالا اين است كه كسی از گرامر، قواعد، دستور زبان،
صرف و نحو زبانی بنام آذری اطلاعی ندارد و قواعد آن راتدوين نكرده. از تاريخ
رونق و ادامه حيات آن و كاربرد و قلمرو نفوذ ادعائی آن، فولكلور، داستان،
افسانه، آثار برگزيده نظم و نثر يا...آن اثری ملموس ارائه شده از نقش اين
زبان (آذري) در ادبيات فارسی و تركی و زبانهای ديگر و زبانهای ماقبل و مابعد
آن چيزی دربين نيست و اگر واقعاً هست در كجا تدريس ميشود؟ كسی تا حال آن
را ياد نگرفته و كسی ياد نداده و اگر وجود داشت در هفتاد سالگذشته بدون شك
در دانشكدههای ادبيات خود دروس اجباری تدريس و جزو مواد درسی مؤسسات عالی يا
در برنامه درسيدبيرستانها قرار ميگرفت چنانكه نميتوان منكر زبان تاتی شد
زيرا چنانكه مسموع است اين زبان در دانشگاه آزاد ابهر تدريسميشود و لابد
دارای برنامه و كتاب مدوّن ميباشد. از اين رو به نظر ميرسد شوونيزم فارس
صرفاً و فقط؛ هياهو و جار و جنجال وتلقين ميخواهند آن را ثابت كنند نه
بيشتر! كه بايد گفت در واقع منزلة هياهوی بسيار برای هيچ است به اصطلاح
خبرش هست اماخودش در بين نيست.
كسروی به دليل نبودن متون متقن و مطمئن و ترديدآميز بودن آنها جواب
اين سئوالات را نداده و غير از يكی دو مورد پاسخ بقيهروشن نيست و جواب
آنها را بقول دكتر هيئت گاهی به صورت «وهم و انديشه» دريافته و گاهی نيز
تحكم به كار برده مثلاً مينويسد:«اينكه ميگويند آذربايجان از نخست سرزمين
تركان بوده سودی ندارد» و يا در فقرة تاريخچة پيدايش نام آذری ميگويد: «..
هرچهخبر اين گفته شود نادرست ولی پا است» و... و چنين تنگ حوصلگيها ارزش
علمی رساله آذری را پائين ميآورد. و بدتر از آنترديدآميز بودن متون ارائه
شده ميباشد. در سراسر رساله، خود كسروی بدفعات شك و ترديد خود را پنهان نميكند
چنانكه در رسالهبا عبارات زير بكرات برخورد ميكنيم:
«... چون گويندگان آذری شناخته نيستند، دانسته نيست از مردم
آذربايجان بودهاند از اين دو دربارة شعرها نيز نتوان گفت كه بيگماندر
زبان آذری است! و يا... برخی دو بيتها كه بنام معالی يا كشفی ياراجی آورده
شده گمان ميبريم بودنش از «بابا» يعنی باباطاهرعريان درست باشد... يا كوتاه
سخن آنكه ما نيز آنها را آذری ميپنداريم اگر چه بيگمان نميباشيم!
و يا در گفتار ششم ص 80 رساله - «نمونههايی كه شايد آذری است!»
و يا بايد دانست در اينها (زبان آذري) غلطهای فراوان ديده ميشود.
و يا... اين چند جمله و دو بيتی بسيار اندك است و در خور آن نميباشد
كه آذری را بجا بشناساند!. و يا نميگوئيم چنين است!،ميگويم توان پنداشت
چنين است!
و يا در نمونه گويش خلخاليها در حال حيات برای او فرستادهاند ميگويد:
ميدان داوری دربارة آنها تنگ است!»(1)
همفكران كسروی نيز اين تابلوهائی را در ارائه متون نتوانستهاند پنهان
كنند چنانكه جمالالدين فقيه مينويسد: «اگرچه تحقيقدربارة آذری صورت
گرفته ولی تحقيقات آنان بجائی نرسيده كه ما در تمام جزئيات محيط و آشنا سازد.»(2)
و يا دكتر مرتضوی با استناد به رسالة روحی انارجانی كه گويا مهمترين
مستند دستآويز آنها به آذری است با بيان ترديد نوشتهاند:«اين رساله بايد به
دقت كامل مورد بررسی قرار گيرد... و در توضيح پاورقی آن را به منبع ديگری
حواله ميدهد كه در اين حواله نيزاديب طوسی از ديگر همفكران كسروی ترديد خود
را پنهان نميكند وی گويد: «اين قسمت به زبان قديم آذری نيست و در اثر
دخالتزبان دومی و لغات خارجی تغييراتی در آن راه يافته است و عقيده دارد
انتساب اين چهارده فصل (اين كل نوشتهها) به زبان مردمتبريز (كه آذری
برآورده كرده) در زمان تأليف رساله محل ترديد ميباشد(3) نتيجه اين است كه متون ارائه شده برای آذری بقدريناچيز است كه در
حكم نبود آن است و نميتوان دربارة آنها بداوری نشست آقای غلامرضا انصاف
پور ترك ستيز معروف اعترافميكند. «آثار بر جای مانده از لهجه آذری تشكيل يك
كتاب را ميدهد» كه با بررسيهای بعمل آمده حتی تشكيل دفتر ده برگی همنميدهد
كه آنها نيز مخدوش، مشكوك و ترديدآميز بوده و اعتبار استناد ندارند. در حاليكه
برای اثبات وجود يك لهجه كه به قول آنهاقلمرو كاربرد وسيع داشته تنها يك
دفتر و يك كتاب كافی نيست بلكه دهها و صدها اثر لازم است، موجوديت آذری را
ثابت كندمدعيان زبان آذری متون قرون گذشته را برای يافتن و بافتن نمونههای
آذری بهم زده و آنچه يافتهاند كلماتی است كه دارای حركهنبوده و تلفظ آنها
معلوم نيست (بقول خودشان) سياح فرانسوی بنام شاردن، كه مدت 12 سال
متناوب در دربار صفوی حضور داشتهو تمام حوادث سياسي، اجتماعی و فرهنگی دربار
صفوی را بدقت ذكر كرده، خبری و اثری از زبانی يا لهجهای بنام آذری نميدهد(4)در حاليكه گزارش وقايع از چشم تيز بين او بدور نمانده و نميتوان
گفت آذری در اين زمان از بين رفته بوده زيرا بايد آثاری به صورتكتاب يا
تكلم مردم به صورت دو زبانی (در حال تحول زبان) برجای مانده باشد كه چنين
نيست و تاريخ از اين تحول خبری ندارد.زبان تركی كه به ادعای آنها در
زمان ايلخانيان يا صفويه به ميان آمده (يعنی كه بقول آنها سابقاً وجود
نداشته) هم قبل از صفويه و همبعد از آن آثار ارجمندی بر جای گذاشته است كه
تعداد آنها صدها كتاب، رساله و اثر علمي، ادبي، فلسفي، شعر، نظم و نثر ميباشد
كههمپای زبان فارسی در آن عصر است بعضی آثار ماقبلی صفوی عبارتند از: قوتاد -
قوبيليك، حماسه ددهقورقود، نهجالفراديس، عتبةالحقايق، صحاحالعجم،
اوغوزنامه، ديوان لغات الترك محمود كاشغری و... كه طبعاً برای نوشتن آنها
پشتوانة ادبی هزاران ساله لازماست كه با فرض آذری بودن تركان نميتوان
كتابهائی خلقالساعه نوشت و اين ميرساند تركی سابقتر در حقتر از آنست كه
مربوط بهزبان صفوی يا ايلخانيان و... باشد اما جای تعجب است كه حداقل يك
كتاب يا ديوان يا دفتر به اين زبان موجود نيست.
بنابراين ادعای كسروی كه ميگويد زبان تركان غزنوی و سلجوقی جايگزين
آذری شده يا كلمات فارسی را كه در زبان تركی هستند،بازماندة آذری ميداند
درست نيست. زيرا آذری (فارسي) با تركی از نظر گرامر، نحو تركيبات جملات،
قواعد دستوری و... با هم اصلاًهمخوانی ندارند و تفاوت آنها فاحش است.
فارسی جزو زبانهای تصريفی و تركی جزو زبانهای التصاقی است به علاوه از
نظر ساخت جمله و تركيب ساختمان فرق دارنديكی ديگر از پيروان كسروی يعنی
عبدالعلی كارنگ بحق مينويسد: «آذری دارای قابليت ادبی نبوده و اثری
ارائه نكرده است(5) كهميرساند آذری وجود
خارجی نداشته و ادعای اينكه در چند روستای آذربايجان تكلم ميشده يا ارائه
چند متنی مشكوك و مبهموجود آذری را ثابت نميكند، اما استحكام زبان تركی تا
آنجا بود كه توانست زبان عربی را كه جزو زبانهای با قاعده و گسترة دنياستپس
از حملة اعراب در آذربايجان منزوی و مستحيل كند چنانكه زبان عربی وارد
آذربايجان نشده و ادامه حيات نداده است.(6)
كسروی زبانهای قبل از آرياها را عمداً ناديده ميانگارد و مورخين
آرياگرای پهلوی نيز از تاريخ قبل از اين اقوام بحثی نميكنند، ازاين رو تاريخ
ايران تاريخی ناقص، نارسا، ابتر بوده و با بينش آريائی تدوين و حداكثر پس از
آمدن آرياها به اين سرزمين (حدود900 سال قبل از ميلاد) را شامل ميشود و
معلوم نيست دولتها و مدنيتهای قبل از مادها در كجای تاريخ و جغرافيای منطقهمنجمد
شدهاند؟ و شكی ندارد منظور آنها مسكوت گذاشتن تمدن، تاريخ، فرهنگ و افتخارات
ديرين تركهاست از اين رو تاريخ ايرانمحتاج بازبينی و بازنگری است تا حالت
علمی پيدا كند.
چنانچه گفته شد ورود اقوام آريايی 900 سال قبل از ميلاد صورت گرفته
اما حضور اقوام بومی در جغرافيای آذربايجان حدود3500 سال قبل از آرياها و
حداقل حدود 6500 الی 7000 سال است كه مورد تأييد اكثر محققين معتبر دنياست(7) و همين مورخينزبان آنهارا التصاقی يا پيوندی Agglutinative
(ريشه زبانهای تركی امروزي) برآورد ميكنند. چنانكه ديونيوس پريگت جغرافيا
نگار وشاعر يونانی سدة چهار ميلادی ترك زبانان را ساكن اين منطقه ميداند،
محمد عوفی در ذكر خلافت عمربن عبدالعزيز كه از سال 99 تا101 هجری ادامه داشته
از قيام بيست هزار ترك آذربايجان سخن ميگويد، بلاذری در سال 240 ه.ق از
واليگری شخصی بنام بغاي(ترك آزادكردة خليفة عباس) كه والی ارمينيه،
آذربايجان و شمشاط بوده و از اسكان اقوام خزر كه ترك تبار و ترك زبان
بوده و اجداديهوديان امروزی به شمار ميروند در آذربايجان گزارش ميدهد.
همچنين اخبار موثق عبيدبن شريه جرهومی كه شخصی معمر ومحترم در دربار اموی
بوده در حضور معاويه سخن ميگويد: «آذربايجان از سرزمين تركان است و تركان
در آنجا گرد آمدهاند» و اينخبر را طبری و به نقل از او بلعمي، حمزة اصفهاني،
ابن اثير در كتابهای تاريخ بلعمي، تاريخ طبري، تاريخ پيامبران و الكامل
گزارشكردهاند كه از متون معتبر اسلامی به شمار ميروند.
از ديگر محققان نامی كه آذربايجان را به عنوان سرزمين ترك زبانها
نام ميبرند محققانی بنام: ژ.اوپر، قرتيز هومئل، ا.م. محمدوف،ت. حاجييف، گ.ا.
مليكشويلي، ع. دميرچيزاده، تيمور پيرهاشمي، يامپولسكي، ي.ك. يوسف اوف،
يومينوس، وروشيل گوگازيانارمني، زكی وليدی طوفانمان. و دست آخر محقق
دانشمند پروفسور دكتر زهتابی آن را تصريح و تأكيد كردهاند.
راجع به حضور و تاريخی تركان در آذربايجان و سكونت آنها در اين منطقه
نيز مورخين زياد هم رأی هستند گوگا زيان سابقهحضور طوايف سابير، آوار،
باشقيرها را كه ترك زبانند تا پيش از زمان زندگی هرودوت يونانی كه در سدة
پنجم قبل از ميلاد ميزيسته(يعنی تا 2500 سال پيش) عقب برده است. و يا
ز.يامپولسكی ميگويد: «تركها در اطراف درياچه اروميه زندگی ميكنند و
آشوريهاآنها را تورك، Tدrدk (يامون توروك به معنی تركهای نيرومند) نام بردهاند(8) و در سنگ نوشتههای اورارتوئی هم سخن از ولاياتی دراراضی آذربايجان
رفته كه قومی بنام توريخی در آنجا زندگی كردهاند (اوايل هزارة قبل از
ميلاد) و ميگويد توروكها يا توريخيهاهمان تركها هستند.
در ميان اقوام چهاردهگانهايكه التصاقی زبان بودهاند تمدنهای گوتتي،
لولوبي، آراتتا، ماننا، اورارتو، هوروي، اسكيت (ايشقوزيان)در آذربايجان تشكيل
دولت داده و ساكن بوده و مورخين معتبر از آنها ياد نمودهاند كه رواست
تاريخ ايران بخصوص تاريخ تركان بهصورت علمی مورد بررسی قرار گيرد و واقعيتهای
تاريخ تركان روشن شود.
اصولاً شوونيزم فارس بايد به اين سئوال جواب دهد كه زبان آذری با
كدام سند و مدرك ادعا و ثابت شده است؟ اين واقعيتی استكه يك زبان در
محدودة سيم خاردار و چهارچوب يك منطقه زندگی نميكند بلكه مرز جغرافيايی نميشناسد
چگونه است كه اينزبان در آذربايجان رايج شده و در جاهای ديگر رايج نبوده
و ارتباط آن با زبانهای ديگر چگونه بود؟! اثبات يك پديده به صورتعلمي،
بررسی علمی و نقد علمی همه جانبهای لازم دارد و برخورد احساس با آن كه مثلاً
اين زبان در چند كورهده وجود داشته(دورنگ)يا ذكر فقط دو كلمه از زنی بنام
ماما عصمت در يك كتاب نامشهور (دكتر مرتضوی و ارژنگي) يا ذكر چند شعر مشكوك(دكتر
ترجانی زاده و ديگران) يا دريافتن «بانديشه و توهم» (وسيله كسروي) يا ايجاد
هياهو و موچيگری وجود زبانی را ثابت نميكندو زبانی با آن وسعت (بادعای شوونيستهای
فارس) نميتواند به صورت مجرد و استاتيك مورد بررسی قرار گيرد بلكه زبانها
درجوار هم از يكديگر تأثير و تأثرات دارند.
از نظر سابقه و حضور و سكونت نيز مردم آذربايجان ديرينتر و قديميتر
از فارسها ميباشد كه در كتب متعدد و از جمله شاهنامهاز آنها ذكری به ميان
آمده بنابراين تركان در كشورمان ايرانی تراز هر ايرانی بوده و در سرنوشت
كشور سهيم و مؤثرند بلكه اين اقوامفارس است كه بايد برادری و ارث خود را
(با دعای يكی از طرفداران شوونيست كسروي) ثابت نمايند و تركان حتماً احتياجی
بهاين مقوله ندارند.
اشتباهات كسروی و طرفدارانش از نظر دكتر هيئت و دكتر زهتابی در مقوله
رسالة آذری و نيز علل اجتناب از تلقين و اطلاق آذريبزبان تركی در يك كتاب
جداگانه مورد بحث و بررسی قرار گرفته و به دليل طول كلام امكان بحث در
اين مقاله نيست.
كسروی در مورد تحول زبان آذری تركی راه خطا رفته است زيرا يك زبان
با قاعده و فراگير مانند تركی در عرض 19 يا 20 سال يا70 سال متحول نميشود و
در تاريخ نيز چنين شاهدی وجود ندارد اما زبان تركی سابقهای بس ديرين دارد و
محققان آغاز اين زبانرا مربوط به عصر سومريان و ايلاميان و مدنيتهای قبل
از آن ميدانند امروزه زبان شناسان، بررسی ظاهر كلمات و تشابه آنها باواژههای
تركی فعلی نتيجه ميگيرند كه زبان آن مدنيتها نيز تركی بوده است.
پارهای محققين علاوه بر تشابه ظاهر كلمات با مقايسة پارهای خصوصيات
و آداب رسوم آن تمدنهای مرده پی به اين واقعيتبردهاند. بعلاوه تجربه 70
سالة معاصر نيز گويای عدم تغيير آذری به تركی است چنانكه رژيم پهلوی با آخرين
روشها و متدهايتدريس زبان فارسی همراه ممنوعيت تركي، تحقير، توهين به زبان
تركي، بودجة كلان وزارتي، كتابهای رنگيني، تبليغات و تشويقو... را به كار
گرفت اما تركی به فارسی تبديل نشد كه همان سياست باز هم ادامه دارد. هكذا
فعاليت مطبوعات، رسانههای گروهي،صدا و سيما مؤثر نگرديد و دليل آن هم روشن
است زيرا زبانی كه دارای گويش مردمي، فولكلور موسيقي، رقص، نيروهای ملي،
آدابو رسوم سابق و فاقد، در اقصی نقاط منطقه در روستاها و آباديها باشد - آن
هم بوجود زبانی قاعده دارد محكم - از بين نميرود وهمين ادبيات مردمی است
كه زايندة اشعار استوار حيدربابای شهريار، يا دده قورقود و... است كه تكيه
گاه و ستون زبان تركی است وبرعكس چنان آثاری بديع قانع از زوال زبان
تركی خواهند شد.
اما زبان تركی در بسياری موارد رساتر از فارسی است و كسروی ضمن اعتراف
به اين واقعيت ميگويذ: «زبان تركی برای بيانپارهای مفاهيم رساتر از فارسی
است» و يا ميگويد:(9) من ايرادات دستوری
زبان فارسی را برطرف كردهام كه باز توجه ندارد كهيروسه و روند تكميلی زبان
مربوط به تودة مردم است نه به عالمان دانشمندان و وظيفه علما بررسی زبان
است در هر حال در فقرةآذری رعايت پارهای نكات بشرح زير لازم است:
1ـ اطلاق آذری به زبان تركی از زبان حقوقی و اخلاقی و فرهنگی باعث
ناديده گرفتن واقعيت وجودی اين زبان ديرين اسلامی -ايرانی بود. و موجب
خسارت معنوی و انحراف از اصالت تبار و زبان تركان است.
2ـ در زبان عربی كلمة اَذَريّه يا اَذْرَيّی يا آذر بخيّيه به صورت
صفت نسبی در كتب جهانگردان عرب بكار رفته و يا به صورت كوتاهشدة واژة
آذربايجان برای زبان يا مردم آذربايجان استعمال شده چنانكه (صوف اَذْرَلي)
به معنی پشم آذری را در عربی از زبان خليفهاول مسلمين داريم و محققين
زيادی نيز بر اين عقيدهاند و خود كسروی نيز در چاپ اول رساله آنرا (آذري) را
به معنی زبان تركيگرفته بود ولی در چاپ دوم حذف كرده است.
3ـ ابن واضح صاحب كتاب البلدان(10) متوفی به سال 284 ه.ق نيز اصطلاح آذری را صفت نسبی برای مردم و
منطقه و زبانآذربايجان ذكر كرده و عيناً چنين آورده است: «اهالی شهرهای
آذربايجان و بلوكات آن امتزامی هستند از زبان آذری و جاودانی سكنهقديم شهر
بَذ كه اقامتگاه بابك بود...»
4ـ مستشرق انگليسی بنام «گای لسترنج guy Lestrenge
در كتاب سرزمينيهای خلافت شرقی نيز اين مفهوم را ارائه داده است.
5ـ هيچكس به مانند صاحب كتاب نامة دانشوران اين مطلب را به صراحت
بيان نكرده او ميگويد زبان آذری لفظ عربی و صفتنسبی برای آذربايجان است»
6ـ عبدالعلی كارنگ هم شهری و هم مرام كسروی با عنايت به تاريخ
يعقوبي، آذري، اَذرَبي، آذر بيحبيه و اَذَری اسم منسوب ميداندولی او نيز
مانند كسروی آُری را فارسی براؤرد ميكند!
7ـ جمالالدين فقيه نيز اين واژه را اسم منسوب ميداند و مينويسد:
«... در عرف هم به لهجة تركی در آن نواحی تركی آذری گفتهشده است.
8ـ در طول تاريخ زبان تركها را با توجه به تبار و قوم و محل مردم
ترك جغتايي، ترك تاتاري، ترك خراساني، ترك آذری و...گفتهاند كه همان
اختصار آذربايجان است و در كتابهای جهانگردان و جغرافيدانان نيز اشاره شده
است.
9ـ در سند مربوط بروايت ابوالعلاء معرّی فيلسوف نابينای عرب با شاگردش،
غلامرضا انصافپور ضمن تحقير هوش ابوالعلاءمينويسد: «سهل است كه ابوالعلاء
زبان آذری پهلوی را نميفهميد حتی يكنفر
خراسانی و اصفهان هم از گفتگوی آن دوكه شبيهلری ومازندرانی است چيزی نميفهميد
كه تلويحاً اعتراف دارد نيم زبان آذری جعلی كسروی را حتی فارسی زبانان هم
نميفهميدند.
10ـ اطلاق لفظ آذری برای تركان ايران و آذربايجان دارای بار سياسی است
و افراطيون فارسی با تبديل تركی به آذری اهداففرهنگی خاصی را تعقيب ميكنند
كه موجب تحريف تاريخ باستانی و افتخارات فرهنگی و مدنی تركان و جعل تاريخ
و هويت و محوافتخارات آنان است.
11ـ فارسی و تركی از نظر گرامر، صرف و نحو و نوشتار و گفتار تفاوتهای
زيادی دارند چنانكه قابل قياس نيستند و بقولی تفاوتآنها مثل روز و شب است
بنابراين آذری كه بقول كسروی ريشه فارسی دارد نميتواند كوچكترين مناسبتي،
تركی داشته باشد و ياپشتوانه آن قرار گيرد و اين تلقينات صرفاً برای ايجاد
بحران هويت در آذربايجان است در حاليكه زبان تركی سابقتر و لاحقتر ازفارسی
است زبان فارسی زبانی مهاجر است كه از افغانستان و قسمتی از ازبكستان به
وسيله امپراطوران ترك زبان به ايران آمده ووسيله تشويق همان سلاطينی
رايج شده ولی زبان تركی از زمان حكومتها و تمدنهای التصاقی زبان گوتی و
للوبي، ماننا، اورارتو و...در آذربايجان از حدود 6 الی هفت هزار سال برجای
مانده و مهاجرت اقوام ترك زبان بعدی در منطقه آنرا تثبيت كرده است.
12ـ اصطلاح زبان يا نيم زبان يا گويش آذری تحفهايست كه از سوی
كسروی و افلاطيون فارس به خاطر نفی زبان تركی و جعلهويت تركان ايران صورت
گرفته و بياساس بودن و غيرعلمی بودن آن از ديد پيروان كسروی و حتی خود او
نيز بدور نمانده است وچنانكه گفتيم دارای بار سياسی است در حاليكه زبان
تركی يك زبان علمی است كه در صدها دانشكده دانشگاه معتبر دنيا كاربردروزانه
دارد و زبانی دينی و قرآنی است و اگر زبان آذری موجوديتی داشت طبعاً ميتوانست
مورد تحقيق و بررسی قرار گيرد و يا آثارآن ارائه گردد:
13ـ معمولاً زبان به تبار برميگردد چنانكه به زبان يك عرب، عربی ميگوئيم
نه عربستانی و به زبان يك انگلو ساكن انگليسيميگويند نه انگلستانی و...
بنابراين بهتر است برای زبان و تبار ما ترك و تركی بكار رود و حتی در گفتار و
نوشتار نيز مراعات شود كمواژه آذری برای ما تلقينی نگردد.
كسروی به اشتباه زبان را معرف نژاد ميداند كه اين مقولة نادرست
حتی مورد اعتراض پيروان كسروی نيز هست. امروزه نژادها براساس رنگهای سياه و
سفيد و زرد (تركيب نوع اول و دوم) مشخص ميشود. آقای ديباور در هفته نامه شمس
تبريز مينويسند:«كسانی كه نژاد را براساس خوصيات ژنتيكی يا ظواهر فنوتيپ
تعريف ميكنند در حلقه اعتقادات خونی - نژادی دوران جاهليت دورباطل ميزنند.
نژاد يك افسانه مبهم و محصول دوران ناآگاه بشر از علم مدرن ژنتيك است.»
چنانكه سياه پوستان افريقا كه انگليسيحرف ميزنند امريكائی نيستند يا
فرانسوی زبانهای افريقا، تبار اروپائی و فرانسوی ندارند و...
موضوع نژاد آريا كه كسروی در رساله از آن بحث ميكند خود و خاستگاه
آن براساس حدس و گمان است. ما در تاريخ زبان آريائييا هند اروپائی داريم
ولی نژادی به اين نام نداريم و كسانی مانند ماكس مولر Maux Muler
و شِلِه كل و بونسون Bonson كه قبلاً در محل وخاستگاه آرياها اظهارنظر كردهاند
امروز قانع شدهاند كه نژاد آريای حتی برای تبخير و اظهار فضل و جاهتی علمی
ندارد. زيرا ويلدورانت معتقد است مدنيت از دنيای مشرق زمين به مغرب رفته
و اروپائيان از نظر تمدن پائينتر از شرقيها بودهاند دنيای شرقهمزمان با
قرون وسطی و تاريكی و جهل اروپا فيلسوفان و عالمانی مانند ابوعلی سينا، بيروني،
رازي، ملاصدرا، مولوی و... را داشتكه كتابهای آنها در طول جنگهای صليبی به
غرب منتقل و مورد استفاده آنها قرار گرفته است. كسروي، استناد آذری را
براساس پارهايكتب جغرافيائی ارمنيها جعل كرده اما متأسفانه از اين منابع
تا حد برآوردن اهداف خود و توجيه آذری استفاده كرده و به بيان ديگراز منابع
دوست، پرداخت نادرست كرده است در حاليكه، صداقت و امانت ميتوانست حقايق
زبان تركي، تاريخ و گذشته تركان وحضور ممتد آنها در آذربايجان تبيين و
اثبات نمايد. همة اين منابع اشاره به زبان تركی دارد و آذری به صورت صفت
نسبی به كاررفته است امپراطوران ترك زبان هم قصد تحمل زبان تركی را
نداشتند و نسبت به زبان خود بياعتنا بودند به قول نويسندهای «آنها درترويج
دين مبين اسلام شمشير برگرفتند اما در مورد زبان خود اختياری عمل كردند»(11) بلكه زبان فارسی را رونق دادند. گفتنی استاگر تركان سلجوقی قصد تحميل
تركی را داشتند چرا فقط در آذربايجان عمل كردند و در بقيه نقاط امپراطوری عمل
نكردند و بقولدكتر زهتاب «حتی چگونه در آذربايجان هم اقليتهای قومی حاضر
(مثل ارمنی كُرد آشوري، جمهور و...» را تُرك نكردند و اقليتهاهمچنان زبان و
فرهنگ خود را حفظ نمودهاند؟!»(12)
زبان تركی مربوط به بوميان اوليه منطقه است كه از اول التصاقی
زبان بودند ولی مهاجرين بعدی با همزبانان خود آميخته و به راحتيهمديگر را
پذيرفتهاند. تركان، معتقدات و فرهنگ اقوام ديگر كاری نداشتند ولی از اين راه
تأثير و تأثراتی در زمان هم داشتهاندشاردن ضمن اينكه كاربرد زبانهای تركی و
فارسی را در عصر صفوی و قبل و بعد از آن موازی هم ذكر ميكند اما مينويسد:
«تأثيرعربی در فارسی سهمناك بوده است!»
كسروی و همفكرانش در مورد زمان تركي، و رواج آن در شمالغرب ايران و
موقعيت آن در آذربايجان به عنوان هويت ملی تركانسكوت مطلق دادند و حتی
سعی دارند از ذكر واژههای آذربايجان و ترك و... پرهيز نمايند و بجای آن از
كلماتی نظير مسلمانان قفقازيا آذربايجان، زبان كنونی آذربايجان و آذری زبانهای
ايران و... يا زبان ميهمان استفاده ميكنند تا چنين متبادر شود كه زبانی
بنامترك و تباری به اين عنوان وجود ندارد.
در حالی كه زبان تركيغير از اينكه زبان ايدئولوژيك است در عصر جديد
زبانی علمي، فني، ارتباطی و تجاری و... بوده و در صدهاموسسه علمی و فرهنگی
روزانه و دهها و صدها كتاب و نشريه به اين زبان منتشر ميشود. جای تعجب اين
است كسانی از قبيلمحمدعلی فروغي، محمد قزويني، محيط طباطبائي، دكتر اراني،
ايرج افشار و شيخالاسلامی و... و در حال حاضر دهها و صدها ازاين قبيل
ميدانداری مبارز و مخالفت با زبان و هويت تركها را نموده و پيرو كسروی در فقره
لهجه مجعول آذري، بوده و عالمانه وآگاهانه سر سفرة بيرونق آذری را نشسته
و وجدان علمی و تاريخی خود را فدای ماهيت پوچ و موهوم آذری ساختهاند در
حاليكهخود نيز ميدانند آذری به عنوان زبان تركان از نظر علم و منطق جای
گفتگو ندارد! بگفته پروفسور دكتر هشترودي: كسروی در پايانعمر از گفتههای خود
پشيمان بود و كسانی از قبيل دكتر ارانی نيز بعدها پی به اشتباه خود در مقوله
آذری برده و از اين راه سقيمبرگشتهاند زيرا آفتاب واقعيت هرگز در زير ابر
پنهان نميماند.
در پايان برای پی بردن به لجاجت و عناد شوونيزم فارس كه برای تحريف
زبان تركی حتی برای آن ريشه فارسی ميتراشند!نمونههايی از ريشه كلمات ساخته
شده برای واژههای تركی كه وسيله محمدرضا شعار تراشيده شده ميآوريم كه
واقعاً جای خنده ومضحكه داشته و تعصب كرد آرياپرستان را نشان ميدهد البته
اين مشت نمونهای از خروار است و عجب اينكه كسروی در ريشهيابيلغات تا اين
حد بيرويه عمل نكرده و حداقل منطق خود را بيان كرده است! بقول معروف
فاعتبروا يا اولوالابصار!!
تركی معنی فارسی ريشة
فارسي
چَردَك هسته از ريشة چرده به معنی رنگ!
گوموش
نقره از ريشه گاوميش
اوُزَرليك
اسپند از ريشة آذرريگ!!
اؤزهنگی
ركاب زين در اصل
آويزانك بوده است!!
تهپيك لگد در اصل همان ته
و پای بوده است
بيچين درو (محصول) صيغه امر
از فعل چيدن
و....
پاورقي
1ـ رساله آذری كسروي
2ـ زبان فارسی در آذربايجان مجموعه مقالات به كوشش ايرج افشار
3ـ اصطلاحات فارسی در زبان آذربايجان، نشريه دانشكده ادبيات تبريز -
هوشنگ ارژنگي
4ـ سفرنامه شاردن جلد سوم
5- زبان فارسی در آذربايجان - پيشين
6- سلماس در سير تاريخ ده هزار ساله - توحيد ملكزاده
7- ايران توركلرينين اسكی تاريخی - دكتر زهتاب
8ـ رجوع شود به مقاله تفصيلی اينجانب در هفته نامه محترم شمس تبريز
در مورد معنی و لفظ ترك
9ـ رساله آذری كسروي
10ـ تأليف كتاب بسال 278 ه است. چاپ ليدن 1879 ص 38 - 13.
11ـ ياشار قارايف، اجلاس شرفخانه
12ـ ايران توركلرينين... دكتر زهتاب